سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و او را گفتند خردمند را براى ما بستاى فرمود : ] خردمند آن بود که هر چیزى را به جاى خود نهد . [ پس او را گفتند نادان را براى ما وصف کن ، گفت : ] وصف کردم . معنى آن این است که نادان آن بود که هر چیز را بدانجا که باید ننهد ، پس گویى ترک وصف ، او را وصف کردن است چه رفتارش مخالف خردمند بودن است . ] [نهج البلاغه]
کل بازدیدها:----2118---
بازدید امروز: ----0-----
بازدید دیروز: ----1-----
Bavar

 

نویسنده: حمید رضا غزالی
یکشنبه 87/1/4 ساعت 10:11 صبح

گلایه

درآسمان شعرم.دیگر کسی نمانده

تقدیر از برایم.آهنگ درد خوانده

از کوچه های حسرت.آواره می گریزم

اما همیشه انگار.با غصه در ستیزم

شبهای تلخ شعرم.سرشار از اشک وآه است

فردای لحظه هایم.مثل شبم سیاه است

رفتند آشنایان .من مانده ام وسایه

من مانده ام و قلبی.سرشار از

گلایه...

من از چشمانخود آموختم رسم محبت را که هر عضوی به درد آید جایش دیده می گرید.

قلمی در دست دارم.مهدی در دل

لبخندی بر دل دارم.سینه ای مالا مال از عشق

از مهر چشمانم.صفحه ای پاک می سازم

وز محبت قلبم.مرکبی سیاه به رنگ گنا هانم

و لبخندی زیبا در آن نقش می بندم.

 


    نظرات دیگران ( )

  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ
  • شعر

  •  RSS 

  • خانه

  • ارتباط با من
  • درباره من

  • پارسی بلاگ
  • درباره من

  • لوگوی وبلاگ

  • اوقات شرعی

  • اشتراک در وبلاگ

  •